مگر یادت میگذارد که آرام باشم؟
مگر خاطره هایت میگذارند که بی تو زندگی کنم؟
محال است بی تو بودن ، خیال است با تو پر کشیدن...
مگر یادت میگذارد که فراموشت کنم
کاش اینجا همان آغاز بود ، کاش هیچ آغازی پایان نداشت
گرمای تنت بر روی تنم نشسته،
جای بوسه هایت بر روی گونه ام مانده
از وقتی رفتی صدها بار توبه کردم ،
اما باز هم هوس آغوش گرمت را کردم
من عاشق، محکوم به تنهایی ام !
مگر عشقت میگذارد که بی خیالت شوم؟
مگر تو میگذاری....
قسم به چشمانی که از دوری تو سرخ است و نمناک
دوستت دارم
قسم به صدایی که درونش لرزش بغض نهفته است
دوستت دارم
قسم به دستانی که تا به صبح تو را به پروردگار خواهش می کند
دوستت دارم
قسم به پا هایی که جز تو در پی هیچ قدم نمی
گذارند
دوستت دارم
قسم به دلی که از عشقت همواره در تلاطم است
دوستت دارم
قسم به ذهنی که خاطره ات را به قیمت تمام دنیا نمی فروشد
دوستت دارم
و قسم به درختان و گل ها
به عطر دم صبح یاس
به رنگارنگه بال شاپرک ها
و قسم به عشق
می دانم که تو دوستم نداری
و باز هم با آهی از ته دل می گویم :
دوستت دارم
شاعر "محمد خوشقدم"
اول خوب به عکس نگاه کنید ، بعد ببینید که در این عکس بیشتر چهره انسان میبینید یا گرگ ؟؟؟؟
سپس جواب ها را در پایین مشاهده نمایید.
.
.
.
.
.
.
.
.
اگر چشم شما بیشتر میتواند چهره انسان را ببیند:
شما فرد آرام و لطیفی هستید .
ولی اگر چشم شما روی تصویر گرگ است:
شما فردی با یک زندگی پر تنش و استرس هستید .
نـوازشگــر خوبـي نبــودي...
سفـيـد شـده،
تـار مويـي که قســم خوردي بـا دنيــا
عوضـش نميکنـي...!
لازم نیست انسان بزرگی باشیم ...
انسان که باشیم ،
نهایت بزرگی است . . . !!!
یک آدم هایی هستند که ... وقتی شادی کنارت نیستند ...
چون حسودند .. وقتی غمگینی در آغوشت نمی گیرند ...
چون خوشحالند ... وقتی مشکل داری به ظاهر همدردند
اما در واقع بی خیال تو هستند... اما ...
... وقتی مشکل دارند با تو خیلی مهربونند ...
خیلی ... اینها "بدبخت ترین" انسانهای روی زمینند...
برای کسی که با میل خودش رفته
یک ثانیه دلتنگی هم حماقته
قاب عکس من ، خنده زیبای عشقم را سالهاست در آغوشت در تمام وجودت نگه داشته ای
جنست از چوب و شیشه است اما آن زمان که صورت زیبایش را از پشت شیشه ات میبینم اتش برجانم میزنی .
شبها که دلتنگی دیوانه ام میکنم باز همین تو همین چوب و شیشه را در آغوش میکشم اتش قلبم را با سردی وجودت کمی سرد میکنم برسینه میفشارمت تا فشار قلبم تسکین یابد ومثل هرشب با اشکهایم تمام شیشه ات را میشویم
او لبخند میزند ومن از دوریش دیوانه میشوم با تمام عشقم لبهای خندانش را که پشت شیشه ات به تماشا گذاشته هزاران بار میبوسم
ای قاب عکس زیبا تو با ارزشترین دارایی منی
شمال یا جنوب
من تورا به هر جهت دوست دارم...
تعداد صفحات : 8