از قلب هایی که لمسشان کردیم هیچ وقت پاک نمی شود .
زنها _ چارلز بوکوفسکی
زنها _ چارلز بوکوفسکی
هر بار دیر بود !...
هوشنگ ابتهاج
پس سعی کن با مشکلاتت کنار بیایی ... !
نمیدانــــم چه میخواهـــم بگــــویم
زبانم در دهان باز بسته است
در تنگ قفس بازست و افسوس
که بال مرغ آوازم شکسته است
نمیدانــــم چه میخواهـــم بگــــویم
غمی در استخـــوانم میگدازد
خیــال ناشناسی آشنا رنگ
گهی میســــوزدم گــه می نوازد
درون سینه ام دردی است خونبار
که همچون گریه میگیرد گلویم
غمی اشفته دردی گریه آلود
نمیدانم چه میخواهــم بگـــویم
قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است.
رفته و چقدر زود از یاد برده که
نگاهی بی صبرانه منتظر نگاه های اوست
که چقدر آغوشی تشنه ی بغل های اوست
و این قلب دیوانه ی من باید رنج بکشد و
صبوری کند.
تا از یاد ببرد صاحبش را.
تا عشقی که سراسر وجودش را به لرزه می انداخت را فراموش کند.
و فراموش کند که روزی کسی بود
که برایش زندگی بود.
کسانی که به من می گویند تو به جهنم می روی و ما به بهشت،
مرا خوشحال می کنند.
چون مطمئن می شوم که با آن ها به یک جا
نمی روم !فکر کنم که مرده ام من
موهایم دیگر بلند نمی شود
پلکهایم نمی پرد
قلبم تیر نمی کشد
دلم شور نمی زند
نگاهت که می کنم
چیزی مرا از " نداشـتـن " ها جدا می کند
با تـــو که می خـندم
قفل های این روزها باز می شوند
در تـــو كه می میرم
جاودانگی ، ترانه ی مرغان خوشخوان روزگارم می شود
چه خوش اتفاقی ست
بــا تـــو بــودن
عاشقانه که صدایم می کنی
نامم دل انگیــزترین آوای دنیــا را به خود می گیرد
...
تمام غصه ها دقیقا" از همان جایی آغاز می شوند
که ترازو بر می داری
می افتی به جان دوست داشتنت !
اندازه می گیری
حساب و کتاب می کنی
مقایسه می کنی
...
اغلب فکر می کنیم اینکه به یاد کسی هستیم منتی است بر گردن آن شخص
غافل از اینکه اگر به یاد کسی هستیم این هنر اوست نه ما
به یاد ماندنی بودن بسیار مهم تر از به یاد بودن است
به یادتم خوب ِ من
تعداد صفحات : 8